لذت آزادی در رستگاری در شائوشنک

رستگاری در شائوشنک (The Shawshank Redemption) یک فیلم درام جنایی به کارگردانی فرانک دارابونت و بازی تیم رابینز، مورگان فریمن، باب گانتون محصول سال ۱۹۹۴ توزیع شده توسط شرکت آمریکایی کلمبیا پیکچرز است که به طور گسترده‌ای به عنوان یکی از برترین فیلم‌های تاریخ سینمای جهان شناخته می‌شود. این فیلم براساس داستان کوتاهی از استیون کینگ به نام «ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک» ساخته شده است و در آن رابینز در نقش اندی دوفرین و فریمن در نقش الیس «رد» ردینگ بازی می‌کنند.

در مراسم جایزه اسکار سال ۱۹۹۴ این فیلم نامزد هفت اسکار شد (بهترین فیلم، بهترین بازیگرمورگان فریمن، بهترین فیلمنامه، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین، بهترین موسیقی فیلم، و بهترین صدابرداری) اما موفق به بردن هیچ‌یک نشد.

رستگاری در شاوشنک در حال حاضر در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما در سایت IMDb با بیش از ۱۰۰۰۰۰۰ رای رتبهٔ اول را به خود اختصاص داده‌است.

این فیلم در هفت تا از لیست‌های مجموعهٔ «۱۰۰ سال…» بنیاد فیلم آمریکا که هرکدام ۱۰۰، ۵۰، یا ۲۵ عنوان فیلم یا شخصیت سینمایی را متشکل می‌شوند نامزد شد؛ و در دو تا از آن‌ها موفق به دریافت رتبه شد.

داستان فیلم

اندی دوفرین (تیم رابینز) بانکدار جوانی است که به جرم قتل همسر و معشوقه پنهانی‌اش به حبس ابد در زندان ایالتی شائوشنک محکوم می‌شود. وی تأکید می‌کند که این جرمی است که مرتکب نشده، ولی قاضی تشخیص می‌دهد که او گناهکار است. او سالهای متعددی را در این زندان می‌گذراند در حالی که تنها سرگرمی‌اش دست‌وپنجه نرم کردن با افرادی از پایین‌ترین طبقهٔ جامعه است؛ کسانی مثل همجنس گرایان و قاتل‌ها که مدام او را آزار و اذیت می‌کنند. آلیس بوید رِدینگ (مورگان فریمن) یکی از زندانی‌های سیاه‌پوست و راوی داستان است که به این مشهور است که می‌تواند هرچیزی را در زندان فراهم کند. او کسی است که اندی بعد از چند ماه بیش از دو کلام با او صحبت می‌کند و از او یک نوع چکش مخصوص می‌خواهد. رد ابتدا فکر می‌کند که اندی برای فرار از زندان این چکش را می‌خواهد ولی پس از دیدن اندازه چکش، متوجه میشود که بسیار کوچک است و برای شکستن سنگ های کوچک طراحی شده؛ رد، روی فیلم روایت میکند که سوراخ کردن دیوار زندان با این چکش ششصد سال زمان می‌برد؛ بعدها وی از رد درخواست پوستری بزرگ از ریتا هیورث، بازیگر زن مشهور را می‌کند و آن را به دیوار سلول خود می‌آویزد. وقتی رئیس زندان از سلول اندی بازرسی می‌کند چون می‌بیند انجیل در دست اندی است، او را به خاطر چسباندن پوستر بر روی دیوار، می‌بخشد؛ سپس به انجیل اشاره می‌کند و می‌گوید “رستگاری در این کتاب نهفته اندی.” و از سلول خارج می‌شود.

بعدها رئیس زندان متوجه موقعیت و تحصیلات اندی می‌شود و از او برای پول‌شویی رشوه‌هایش استفاده می‌کند. اندی و رد سالهای زیادی در زندان می‌گذرانند تا اینکه پسر جوانی به عنوان زندانی به شاوشنگ منتقل می‌شود. وی که فردی دلنشین است،خیلی سریع تبدیل به یکی از دوستان اندی و رد میشودو وقتی ماجرای اندی را می‌شنود، داستانی را که قبلاً از یکی از همسلولی هایش در زندانی دیگر شنیده, تعریف می‌کند؛ که حکایت از کشته شدن زن اندی به دست آن زندانی دارد. رئیس زندان که از شهادت دادن این جوان به نفع اندی و روشن شدن حقیقت قتل و آزادی اندی بخاطر لو رفتن خلافها و پولشوئی هایش می‌ترسد، پس از کشاندن این جوان به محوطه زندان،دستور شلیک به وی را صادر و او را می‌کشد. یک روز اندی با رد دربارهٔ جزیره‌ای به نام “زواتانئو” صحبت می‌کند؛ صحبت‌های وی که با لبخندی تلخ همراه است توسط موسیقی متنی با همین نام ساختهٔ نیومن همراه می‌شود. او می‌گوید می‌خواهد زندگی‌اش را در آنجا بگذراند؛ “مکانی گرم و بدون خاطره”. رد که ازین حرف‌ها تعجب کرده به او می‌گوید نباید خیالبافی کند و وقتی به حبس ابد محکوم است نباید به آزادی امید داشته باشد زیرا این مسئله می‌تواند او را نابود کند. او از جا بلند می‌شود و پس از گفتن اینکه حق با رد است و همهٔ این‌ها به انتخابی ساده منتهی می‌شود، معروف‌ترین دیالوگ فیلم را به رد می‌گوید و آنجا را ترک می‌کند: “با زندگی کنار بیا؛ یا به پیشواز مرگ برو… ” رد که ازین حرف نگران شده‌است و فکر می‌کند اندی فکر خودکشی را در سر می‌پروراند، با دوستان خود در این‌باره صحبت می‌کند و شگفت‌زده‌تر می‌شود وقتی یکی از آنها می‌گوید اندی امروز یک طناب از او گرفته است. آنها با نگرانی تمام شب را می‌گذرانند.

فردا صبح موقع بازرسی، مسئولین زندان با کمال تعجب متوجه می‌شوند که سلول وی خالی است و وقتی رئیس زندان با عصبانیت سنگی به طرف یکی از پوسترها که همان پوستر هنرپیشه زن که توسط رد تهیه شده پرت می‌کند، متوجه سوراخ عمیقی در دیوار می‌شوند که اندی با همان چکش کوچکی که رد گفته بود سوراخ کردن با آن ششصد سال طول می‌کشد، طی قریب بیست سال هر روز دیوار را حفر کرده و از آن به بیرون فرار کرده، و با خود تمامی مدارک پولشوئی و مدارک شناسائی فردی که رئیس زندان به نام او حساب بانکی باز کرده و در واقعیت وجود ندارد به همراه تمامی آنچه که رئیس زندان در این مدت از راههای خلاف جمع‌آوری کرده، را برداشته، و فردای همان روز در اول وقت اداری با مراجعه به کلیه شعبی که رئیس زندان با امضای اندی به نام فردی جعلی پولهای خود را در بانک سپرده گذاری کرده، تمام پولها را با ارائه مدارک شناسائی از حساب خارج و مدارک کلاهبرداریهای رئیس زندان را در یک پاکت دربسته به منشی بانک تحویل می دهد و از او میخواهد که به آدرس مربوطه پست کند و پس از آن با تمام پولها،به همان جزیره‌ی آرام و دور، زواتانئو فرار می‌کند. بعدها، رئیس زندان انجیل اندی را در اتاق خود پیدا می‌کند و متوجه می‌شود اندی تمام مدت، چکش را آنجا پنهان میکرده است. انجیلی که در روز اول قرار بود به اندی در رستگاری کمک کند، حالا به زیرکی توسط اندی با دفتر عمل‌های حقوقی رئیس جابه‌جا شده (دفتری که همهٔ کلاه‌برداری‌ها را ثابت می‌کند) و باعث رسوایی و نابودی همهٔ افرادی که در این تجارت نقش داشته‌اند می‌شود.

در صفحه اول انجیل جمله‌ای با امضای اندی دوفرین نوشته شده است:
“حق با شما بود رئیس! رستگاری در این کتاب نهفته!”

بعدها رد آزاد می‌شود و به‌خاطر قراری که مدت‌ها پیش با اندی گذاشته‌بوده به محلی می‌رود تا چیزی را که آنجا حفرشده دربیارد. آن چیز، نامه‌ای بیش نیست که توسط اندی و پس از فرار از زندان نوشته شده. نامه به رد اطلاع می‌دهد که اندی در حال حاضر در همان جزیرهٔ دورافتاده زندگی می‌کند. در قسمتی از نامه یکی دیگر از دیالوگ‌های معروف فیلم را می‌خوانیم:

… امید چیز خوبیه؛ شاید بهترینِ چیزها؛ و هیچ چیز خوبی هیچ وقت از بین نمیره…

فیلم در حالی به پایان می رسد که رد با پولی که اندی برایش در زیر همان سنگ سیاه گذاشته است به جزیره دور افتاده می رود و اندی رو می بیند در حالیکه دارد یک قایق قدیمی رو تعمیر می کند.

بازیگران

جوایز

لذت آزادی در رستگاری در شائوشنک

درباره نویسنده

بهنام صادقی پیکسینما یک مجله خبری تفریحی است برای دوست داران هـــــــنر برای کسانی که فیلم دیدن را دوست دارند و از آن لذت میبرند. پیکسینما محیطی است برای به اشتراک گذاری زیبایی های هنر هفتم. ما در پیکسینما سعی میکنیم تا صحنه های ناب و زیبای فیلم های شاخص دنیا را برای شما فراهم کنیم تا به اتفاق هم از آن لذت ببریم.

سکانس‌های مشابه

دیدگاه (1)

دیدگاه خود را ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 + 15 =